ادبیات چه تاثیری بر فرهنگ و ارزش‌های یک جامعه دارد؟

مکان شما:
عنوان: ادبیات چه تاثیری بر فرهنگ و ارزش‌های یک جامعه دارد؟

That is part of the beauty of all literature. You discover that your longings are universal longings, that you’re not lonely and isolated from anyone. You belong. ~F. Scott Fitzgerald


فیتزجرالد، نویسنده‌ی رمان معروف گتسبیِ بزرگ، چنین تعبیری از ادبیات دارد.
خیلی‌ها می‌گویند با یادگیری هر زبان جدیدی، دریچه‌‌ای به فرهنگ آن مملکت‌هایی که به آن زبان صحبت می‌کنند برایتان باز می‌شود. با این موافقم، اما ورود به «ادبیات» یک کشور است که شما را به شهروند یک کشور تبدیل می‌کند.

ادبیات هر کشور، نقطه اتصال مردم آن کشور به یک‌دیگر است. همین‌جا بگویم که منظورم از ادبیات، فقط ادبیات مکتوب مثل رمان و شعر و داستان کوتاه نیست. بخش بزرگی از ادبیات امروزه‌ی دنیا وابسته به فیلم‌ها و شبکه‌های اجتماعی است.
با مطالعه‌ی داستان‌های روسی، بدون اینکه به روسیه سفر کنید، می‌فهمید که روس‌ها چقدر به اسم‌ها اهمیت می‌دهند. می‌فهمید که شب‌های سن پترزبورگ روشن هستند، می‌فهمید که مردمش سرد هستند، به هنر اهمیت می‌دهند و کمی‌ بی‌رحمند.
ادبیات لاتین به شما حس گرما می‌دهد، عشق را در این ادبیات حس می‌کنید و باید سعی کنید اسم‌های طولانی را به‌خاطر بسپارید.
ادبیات ایرلند را که می‌خوانید کمی‌ گیج می‌شوید و می‌فهمید این مردم، حداقل در کلام، پیچیده هستند. طعم تند نوشیدنی ایرلندی را زیر زبان حس می‌کنید و مستی را حتی با خواندن سطرهای یک داستان از جویس تجربه می‌کنید.
احتمالا بین خط‌های این داستان‌ها (یا فیلم‌ها و انیمیشن‌ها) به رسوم و سنت‌های مختلف بربخورید، اعتقادات آدم‌ها را بشناسید و آن‌ها را با مال خودتان مقایسه کنید.
همین است که ادبیات نقش مهمی در تبادل فرهنگ‌ها در جوامع بازی می‌کند. این تبادل ممکن است درون یا فرا ملیتی باشد.
بیایید تاثیرات ادبیات را بر فرهنگ و ارزش‌های جامعه با هم بخوانیم:
ادبیات آیینه‌ی جامعه است
هرچیزی که نوشته می‌شود، از سناریوی یک فیلم گرفته تا یک شعر، ادبیات محسوب می‌شود. هر کدام از انواع ادبیات می‌توانند آیینه‌ی جامعه‌ی زمان خود، یا زمانی که در حال روایت آن هستند، باشند.
وقتی داستان‌های کوتاه همینگوی را می‌خوانیم، از معضلاتی که جنگ برای جامعه ایجاد کرده بود آگاه می‌شویم، زجر سربازهای تکه و پاره شده در جنگ را حس می‌کنیم و می‌فهمیم جنگ جهانی چه بعد انسانیِ وحشتناکی را ایجاد کرده است.
یا اگر رمان «سال‌های ابری» از علی‌اشرف درویشیان را خوانده باشید،‌ با فضای شهر کرمانشاه در دهه‌‌های ۲۰ تا حدود ۶۰ شمسی آشنا می‌شوید. این رمان مشکلات اقتصادی، فرهنگی و معیشتی مردم را به سادگی و با زبانی روان بازگو می‌کند.

همین اتفاق باعث می‌شود ما بتوانیم فضای حاکم بر جامعه را در هر دوره‌ای بشناسیم و از تاثیرات اتفاقات تاریخی بر زندگی و معیشت مردم خبردار شویم.

ادبیات ارزش‌ها و باورها را می‌سازد

شاید اولش فکر کنید این گزاره درست نیست و اتفاقا مفاهیمی در ادبیات برجسته می‌شوند که برای یک ملت از قبل مهم بوده‌اند. اما این‌طور نیست. شاید قدیم‌ها هر چند سال یک بار یک مفهوم جدید به دنیا معرفی می‌شد اما این روزها با پیشرفت رسانه‌ها، مفاهیم هم با سرعت بیشتری زاده می‌شوند، رشد می‌کنند و به بلوغ می‌رسند.

اگر به یک مفهومِ نسبتا جدید (برای مثال: جنسیت‌زدگی) در ادبیات یک کشور پرداخته نشود، مردم از کجا می‌خواهند با آن آشنا شوند تا جزیی از باورشان شود؟

حتی ادیان مختلف برای معرفی خود به مردم، به نوعی از ادبیات متوصل شده‌اند.

بیایید از یک سمت دیگر هم به این ماجرا نگاه کنیم:

فرض کنید فردوسی درباره‌ی پهلوانی‌های رستم چیزی نمی‌نوشت، یا عرفان در ادبیات ما جایی نداشت و حافظ و مولانا به جای عرفان به عشق زمینی یا عشق به طبیعت ارزش می‌دادند. اگر جذاب‌ترین شعری که به عمرمان خوانده بودیم درباره‌ی یک کرم خاکی کوچک بود، دیدِ ما به زندگی چقدر می‌توانست عوض شود؟

ناخودآگاهِ انسان جایی است که با خوراک‌های این‌چنینی شکل می‌گیرد. اگر از بچگی شعرهایی در مدح طبیعت خوانده بودیم، شاید درکمان از دنیای اطرافمان متفاوت از چیزی بود که حالا هست. شاید طبیعت را مقدس می‌دانستیم و باورمان این بود که باید از آن به هر شکلی محافظت کنیم (حالا دارم فکر می‌کنم کاش جای عرفان را درخت‌ها پر کرده بودند در شعرهای حافظ.)

همین را تعمیم دهید به ادبیات نقاط مختلف دنیا.

یک مثال جالب دیگر در این زمینه، تفاوت نمادها در کشورهای مختلف است. مثلا در ادبیات ایران، جغد نماد شومی و بدیُمنی است؛ در حالی که در ادبیات غرب، این پرنده به دانایی و حکمت مشهور است.

ادبیات، سنت‌ها را حفظ می‌کند

اگر اهل مطالعه‌ی ادبیات انگلستان باشید یا مثل منِ نویسنده رشته‌تان مرتبط به ادبیات انگلیسی باشد، با حماسه‌ی Beowulf آشنا هستید. این حماسه در ابتدای قرون وسطی نوشته شده است و در اسکاندیناوی اتفاق افتاده است.
بیوولف نقش مهمی در انتقال سنت‌های آن دوران مثل ارزش‌های فرهنگی، استانداردهای جنگی و آداب اجتماعی آنگلوساکسون‌ها دارد به‌طوری‌که محققان برای مطالعه‌ی تاریخ و فرهنگ آنگلوساکسون، آن را مورد بررسی قرار می‌دهند.

چیزی که در این حماسه جلب توجه می‌کند، آرمان‌های قهرمانی و وفادارانه‌ای است که حماسه به آن می‌پردازد. همین نکته به خوبی فرهنگ «شوالیه‌ای» و اهمیت آن را برای آنگلوساکسون‌ها نمایش می‌دهد.

هنوز هم نشان شوالیه توسط خاندان سلطنتی به افرادی که برای بریتانیا افتخار کسب می‌کنند اهدا می‌شود.

یکی از معروف‌ترین‌هایشان که در دوره‌ی معاصر زندگی می‌کند، دیوید بکهام است که این نشان را از دست ملکه‌ الیزابت دوم دریافت کرد.
در ادبیات فارسی هم از این نشانه‌ها و سنت‌ها زیاد داریم. به سنت‌هایی مثل جشن نوروز و یلدا بارها در شعرها و داستان‌های مختلف اشاره شده است.

مطالعه‌ی ادبیات به تفکر نقادانه کمک می‌کند
ادبیات با نقد گره خورده است. ممکن است شما نمایشنامه‌ی در انتظار گودو را بخوانید اما اگر از اوضاع و احوال جامعه‌‌ای که ساموئل بکت در آن زندگی می‌کرده خبر نداشته باشید، از زندگی او چیزی ندانید و درباره‌ی مکتب ابزوردیسم مطالعه نکرده باشید، عملا بهره‌ای از این نمایشنامه نبرده‌اید.
برای اینکه بهتر آن را بفهمید، نقدهای مربوط به آن را می‌خوانید.
بعد از آن سراغ چند نمایشنامه‌ی دیگر از بکت می‌روید و بیشتر می‌خوانید.
حالا می‌توانید خودتان نمایشنامه‌ها را کم و بیش تحلیل کنید، نقد کنید، نمادها را بشناسید یا حداقل متوجه حضورشان شوید.
همین سیستم فکری موقع تماشای فیلم، تئاتر، یا حتی مطالعه‌ی یک مقاله‌ی اجتماعی به شما کمک می‌کند که فقط ظاهر را نبینید و عمیق‌تر فکر کنید.

ادبیات بر روند اجتماعی‌سازی ما تاثیر می‌گذارد
این موضوع مخصوصا وقتی صحبت از ادبیات کودک و نوجوان باشد مهم‌تر و تاثیرگذارتر است.

چیزی که میان برنامه‌های کودک مرسوم است، آموزش بچه‌هاست. این آموزش‌ها معمولا با روش‌های غیر مستقیم و در قالب داستان، شعر یا بازی به کودکان داده می‌شود.
مثلا اگر کودک در معرض داستان‌هایی با پیام دوستی، محبت و همکاری باشد، مثلا انیمیشن Winnie the Pooh را ببیند، قطعا رشد عاطفی متفاوتی خواهد داشت.

یادتان می‌آید وقتی بچه بودید کدام کارتون‌ها را تماشا می‌کردید؟
اگر مثل نویسنده جزو Millennial ها باشید، احتمالا کودکی‌تان به تماشای داستان‌های پرنسس‌های کلاسیک دیزنی گذشته است. لباس‌های پفی، پرنسسی که عشق واقعی را تجربه می‌کرد، پرنسی که باید پرنسس را نجات می‌داد و …

اما اگر از نسل Z باشید احتمالا انیمیشن‌هایی که با آن خاطره دارید کمی متفاوت باشد.
دختران نسل Z داستان‌های جسورانه‌تری را در زمان کودکی و نوجوانی‌شان شنیده‌اند و تجربیات متفاوتی با دوره‌ی پیشین خود که الگویش پرنسس‌های دیزنی بوده‌اند دارند.
این روزها خیلی به گوشمان می‌خورد که پرنسس‌های دیزنی الگوهای خوبی برای دختران نیستند. پرنسس‌های کلاسیک (سفیدبرفی، زیبای خفته و پری دریایی) همگی نقش‌های منفعلی هستند که ادامه‌ی حیاتشان وابسته به یک گوشه‌چشم از پسر پادشاه است! مردی سوار بر اسب سفید که می‌آید و آن‌ها را از مرگ ابدی نجات می‌دهد.
این داستان‌ها با زندگیِ دخترهای امروزی سازگار نیستند. دخترهایی که به دنبال رشد، پیشرفت و استقلال خود هستند و کمتر به دنبال شاهزاده‌ی سوار بر اسب سفید می‌گردند.

جمع‌بندی:
در این مقاله به اهمیت ادبیات و نقش آن در جامعه پرداختیم. صحبت در این باره خیلی زیاد است اما ما تلاش کردیم درباره‌ی مهم‌ترین‌هایشان صحبت کنیم.
همان‌طور که خواندیم، ادبیات، بسیاری از ساختارهای جامعه‌ای را که در آن در حال زندگی هستیم تشکیل می‌دهد. از زمان‌های گذشته تا به امروز، مفاهیمی که نوشته شده‌اند یا به‌طریقی به تصویر درآمده‌اند در زندگی ما نقش مهمی داشته‌اند.
این مفاهیم، ارزش‌ها، فرهنگ‌ها و سنت‌ها را به ما منتقل کرده‌اند، ما را با تفکرات گذشتگان و هم‌نسل‌هایمان آشنا کرده‌اند و نقش به‌سزایی در شکل‌گیری شخصیت ما داشته‌اند.
اهمیت ادبیات در این است که در هر دوره‌ای شکلی متفاوت به خود می‌گیرد و تحت تاثیر حوادث و اتفاقات آن دوره است. این اتفاق باعث می‌شود وقایع تاریخی به صورت غیر مستقیم ثبت شوند، تاثیراتش بر روح و روان و بطن جامعه دیده شود و تحلیل‌های دقیق‌تری از یک واقعه ارائه شود.

اگر شما هم نظری در این باره دارید، مشتاقیم آن‌ها را در بخش کامنت‌ها بخوانیم.

 

روژان خانی پور

یک پاسخ

  1. دیدگاه ندارم
    فقط میخواهم عرض کنم که هر کسی این مقاله را مطالعه بکند هیچ حاجت نیست که دست به کتاب بزند
    بیحد مفید،بیحد زیبا،بینهایت مقبول

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *